» آرشیو اخبار » جریمه 1میلیون دلاری کارداشیان و پیامدهای آن برای اینفلوئنسرها
کارداشیان

جریمه 1میلیون دلاری کارداشیان و پیامدهای آن برای اینفلوئنسرها

12 مهر 1401 7

به گزارش واحد ترجمه گذارنیوز، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) روز سوم اکتبر (11 مهر) کیم کارداشیان را متهم کرد که “نوعی اوراق قرضه رمزارزی ارائه و فروخته شده توسط اتریو‌م‌مکس (EthereumMax) را تبلیغ کرده است بدون اینکه مبلغ 250 هزار دلاری که برای این تبلیغ دریافت کرده است را افشا کند”. کارداشیان با پذیرش این اتهام، قبول کرد 1.26 میلیون دلار جریمه را پرداخت و پرونده را حل‌وفصل کند.

با وجود بسته‌شدن، این پرونده و اتهاماتی که در آن مطرح شد، بیش از هر زمان دیگری مسئولیتی که “اینفلوئنسرها” به دلیل عدم شفافیت‌های قانونی و نظارتی کمیسیون بورس و اوراق بهادار به طور فزاینده با آن مواجه هستند را گوشزد می‌کند.

تحت فشار قراردادن اینفلوئنسرها برای ترک آمریکا

جیکوب رابینسون (Jacob Robinson) ، محقق حقوقی و مجری پادکست “قانون و مقررات”، با اشاره به اقدامات اخیر این آژانس علیه کارداشیان، خاطرنشان کرد: «نکته مثبت این است که احتمالاً این کار منجر به کاهش “شیلینگ” و تبلیغ رمزارزهای خاص توسط اینفلوئنسرها یا افراد مشهوری می‌شود که هیچ دانشی در مورد پروژه ندارند و فقط در قبال این کار، دستمزدهای کلان دریافت می‌کنند.»

تبلیغات جام جهانی قطر

به لطف گسترش پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، شاهد ظهور تعداد کثیری از سازندگان محتوا و اینفلوئنسرها در این بستر بوده‌ایم که برای تبلیغ محصولات و خدمات متعدد، با برندهای مختلف همکاری می‌کنند. متأسفانه، «اقتصاد خالق» جنبه‌های منفی نیز داشته است. به طور خاص می‌توان دید که اینفلوئنسرها اغلب محصولات و خدماتی را فروخته‌اند که ممکن است منافع عموم را تامین نکند و آنها تنها صرف نظر از تاثیرات این محصول، در ازای حمایت از این شرکت‌ها، مبالغی را می‌پذیرند.

در حالی که این امتیاز اغلب مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد، اینفلوئنسرها به طور سیستماتیک، کاری متفاوت از شرکت‌های تبلیغاتی انجام نمی‌دهند. وقتی یک شرکت، تبلیغاتی را در یک روزنامه یا مجله بزرگ مانند نیویورک تایمز یا ووگ منتشر می‌کند، آیا رسانه‌ها به همان اندازه مسئول عدم افشای مبلغ پرداختی خود برای همه خوانندگان هستند؟ واضح است که نه؛ و البته که اگر رسانه‌ها قادر به پذیرش چنین فرصت‌های تبلیغاتی نباشند، مدل کسب‌وکار آنها به سرعت نابود می‌شود.

پس، چرا با اینفلوئنسرها تا این حد متفاوت رفتار می‌شود و چرا آنها شخصاً توسط یک آژانس فدرال هدف قرار می‌گیرند؟ بازار خودرو را در نظر بگیرید: اگر یک فروشنده خودروی دست دوم خود را به مشتری بفروشد که بعداً فراخوان شده یا مشخص شود که نقص دیگری دارد، آیا توسط یک سازمان نظارتی مشخص روبرو می‌شود؟ شاید این امر درمورد شرکت خودروسازی صادق باشد، اما کارمندان آن به طور کلی از چنین مسئولیتی مبرا هستند.

اقدام اخیر کمیسیون بورس و اوراق بهادار علیه کارداشیان خطر بیگانگی و سکوت سایر اعضای جامعه “اقتصاد خلاق” را به همراه دارد. شاید او استطاعت پرداخت یک جریمه 1.26 میلیون دلاری یعنی حدوداً 1 میلیون دلار بیشتر از آنچه که دریافت کرده است، را داشته باشد ولی بسیاری از سازندگان محتوا در این بسترهای اجتماعی سالانه حقوق‌های شش رقمی دریافت نمی‌کنند. به علاوه اینکه، این اقدام بسیاری از تولیدکنندگان محتوا را به سمت کشورهایی سوق می‌دهد که سیاست‌های مطلوب‌تری دارند.

تعریف اوراق بهادار و مسئولیت

کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا پیش از این با استناد به قانون قدیمی 1946 دادگاه عالی عمل می‌کرد که اکنون با عنوان “تست هاوی” شناخته می‌شود. براساس تست هاوی، اگر یک قرارداد، سرمایه گذاری پولی، در یک شرکت مشترک با انتظار سود حاصل از تلاش دیگران باشد، آنگاه یک “قرارداد سرمایه‌گذاری” تلقی می‌شود.

اما نکته مهم اینجاست که این تست در یک بستر اقتصادی کاملاً متفاوت نسبت به آنچه امروز داریم، معرفی شد. بر این اساس بدون شک بسیاری از پروژه‌هایی که انتشار توکن‌های غیرمثلی (NFT) را شامل می‌شوند، به راحتی در دسته اوراق بهادار جا می‌گیرند. بسیاری از پروژه‌های NFT هیچ انتظار سودی را به دارندگان خود منتقل نمی‌کنند، بلکه درعوض بر امتیازات و دسترسی انحصاری به رویدادها، کلاس‌ها یا معاملات تأکید دارند.

تبلیغات کارداشیان
تعرفه تبلیغاتی بن آرمسترانگ

مسلماً، اقدام نظارتی اخیر کمیسیون به دنبال تبلیغ کارداشیان برای اتریوم‌مکس (EMAX) بدون افشای مبلغ دریافتی بوده است و نه اوراق بهادار بودن EMAX. اما این پرونده به چالش‌های بزرگی اشاره کرد که اینفلوئنسرها در صورت نگرانی در مورد خطرات نظارتی علیه خود برای تبلیغ پروژه‌های مختلف حتی اگر در حد انتظار یک پست در رسانه‌های اجتماعی باشد، در فضای اقتصاد وب3 (Web3) با آن مواجه خواهند شد.

این درحالی است که کشورهای دیگر رویکرد بسیار متفاوتی نسبت به وب3 اتخاذ کرده‌اند. به عنوان مثال، امارات متحده عربی همواره گفته است قصد دارد موفقیت اقتصادی آن بر اساس «تولید ناخالص فراجهانی» آن اندازه‌گیری شود نه تولید ناخالص داخلی که به معیاری برای مقایسه بهره‌وری کشورها تبدیل شده است. همین سیاست‌ها، کشورهایی مثل امارات متحده عربی و سنگاپور را به مرکزی جذاب برای کارآفرینان و استارت آپ‌ها تبدیل کرده است.

اتفاقی که برای کارداشیان افتاد ممکن است برای دیگران هم بیفتد

اگر نگرانی نهادهای نظارتی این باشد که اینفلوئنسرها با تبلیغ محصولات و خدمات بدون افشای مبلغ دریافتی از اختیارات خود سوء استفاده می‌کنند، نسل سوم وب از طریق شفافیت و مسئولیت‌پذیری بیشتر در بلاکچین می‌تواند مشکل‌گشا باشد.

اینفلوئنسرها می توانند کیف پول دیجیتال خود را برای مشاهده باز بگذارند تا دستمزد آنها مشخص باشد. به بیان دیگر علی رغم نیاز همیشگی به حفظ حریم خصوصی، صنعت بلاکچین پتانسیل بسیار بیشتری برای شفافیت و پاسخگویی دارد.

افزون بر این، وب3 به سازندگان محتوا اجازه می‌دهد برای محتوای خلاقانه خود بدون اتکا به نهادهای متمرکز معاملات و مشارکت‌های برند، مبلغی را دریافت کنند. به عنوان مثال، NFTها به هنرمندان اجازه می‌دهند تا مخاطبان خود را به جوامعی تبدیل کنند که تعاملی مستقیم با محتوای آنها دارند.

اتفاقی که برای کارداشیان افتاد، می‌توانست برای هر اینفلوئنسر دیگری هم بیفتد. در حالی که بی‌شک اقدامات نظارتی بدون درنظر گرفتن جریمه تأثیر چندانی ندارد و وجود چنین مجازات‌هایی برای نشان دادن جدی بودن آژانس در این زمینه لازم است، یک استراتژی جایگزین می‌توانست با جلب حمایت اینفلوئنسرها برای ایجاد هنجارهای شفاف‌تر و قوی‌تر در مورد تبلیغات محصولات و خدمات، به ویژه پروژه‌های ارزهای دیجیتال که ممکن است در دسته اوراق بهادار طبقه‌بندی شوند، تاثیر مضاعفی داشته باشد.

مترجم: مرضیه مظاهری

منبع: cointelegraph

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×