ریشه مهاجرت استارتآپها در سیاستهای اقتصادی کلان است
به گزارش گذارنیوز، «احمد عطارزاده» مؤسس و مدیرعامل شتابدهنده “آیچیتاگ” و فعال زیستبوم استارتآپی و مشاور راهاندازی و توسعه کسب و کارهای نوآور و خلاق، از بحران نبود آمار و اطلاعات دقیق و عدم توجه بنیادی به چالشهای زیستبوم استارتآپ گفت.
تبدیل مهاجرت گروهی استعدادهای کشور در قالب استارتآپ به چالش تازهای در زیستبوم استارتآپی
عطارزاده با اشاره به موضوع مهاجرت استارتآپها به کشورهای دیگر گفت: این مسئله و چالش، در تمام این سالها وجود داشته است اما این روزها بواسطه سرمایهگذاری کشورهای همسایه در این حوزه و تسهیل فرایند صدور ویزا برای استارتآپها در اروپا و آمریکای شمالی و از همه مهمتر وضعیت اقتصاد کشور، مهاجرت گروهی استعدادهای کشور در قالب استارتآپ افزایش یافته و چالش تازهای در زیستبوم استارتآپی کشور مطرح شده است.
وی ادامه داد: باید دقت کنیم که این موضوع با رویکرد دستوری و بدون برنامهریزی، مدیریت نخواهد شد؛ برای حل یک مسئله ابتدا باید خود مسئله خوب فهمیده شود و ما هنوز در این قسمت دچار مشکل هستیم. تنها با شنیدن اعداد و ارقام نگران میشویم و ریشهیابی مسئله از اهمیت میافتد؛ در این مورد مشخص باید دید در این سالها ما چه خدماتی به استارتآپها دادهایم؟! قطعاٌ شکلگیری این زیستبوم بدون حمایت امکانپذیر نبوده اما یادمان نرود که شرایط اقتصادی کشور، تأثیر مستقیم در تصمیم افراد و شرکتها برای مهاجرت دارد.
این فعال زیستبوم استارتآپی تصریح کرد: این چالش باید خیلی ریشهایتر بررسی شده و راهکارهای مشخص و کارآمدی ارائه شود البته تاکید میکنم که به اعداد و ارقامی که در رابطه با زیستبوم فناوری و استارتآپی کشور میشنوید، زیاد اعتماد نکنید! این روزها بزرگترین چالش ما این است که در گزارشهای سالانه و گزارشهایی که کسب وکارهای استارتآپی ارائه میکنند، اعداد و ارقام ادعایی زیادی دیده میشود که محققان و کارشناسان نباید به راحتی به این اعداد و ارقام اعتماد کنند.
بزرگنمایی مدیران بازاریابی و برندینگ سازمانها یک فرهنگ اشتباه در زیستبوم استارتآپی
عطارزاده با بیان اینکه این اعداد و ارقام باید راستیآزمایی شود، گفت: متأسفانه در فرایند بازاریابی و برندینگ که نقطهقوت شرکتهای استارتآپی است، یک اتفاق ناخوشایند تبدیل به فرهنگ شده و آنهم اینکه مدیران بازاریابی و برندینگ سازمانها فکر میکنند که با بزرگنمایی میتوانند جایگاه بهتری در صنعت و بازار بدست بیاورند البته نباید فراموش کنیم که یکی از مهمترین بخشهای زیستبوم استارتآپی کشور جذب سرمایه است و مهمترین پارامتر برای تصمیمگیری از سوی سرمایهگذاران نیز آمارها و اعداد و ارقام است و این خود دلیلی شده است تا فرهنگ اشتباهی در زیستبوم استارتآپی حاکم شود و همه در پی این باشند که در همه چیز بزرگترین، نخستین، بیشترین و همه “ترینها” باشند!
وی گفت: در مورد رقم مهاجرت هم به نظرم باید نسبت این تعداد از مهاجرت در قیاس با آمار کلی مهاجرت در سالهای اخیر سنجیده شود؛ قطعاً این مسئله مهم است و نیاز به دقت و بررسی دارد حتی در این رابطه نیاز به تصمیمهای حاکمیتی کلان داریم؛ منظورم این است که اعداد در زیستبوم فناوری ما، همیشه آنچنان در رسانههای اجتماعی و فضای دیجیتال مطرح میشوند که بزرگی این اعداد فقط تیتر خبرگزاریها میشود.
“سیاستهای اقتصادی کلان” ریشههای چالش مهاجرت استارتآپها
عطارزاده تصریح کرد: البته با این کار، آسیب زیادی به خودمان وارد میکنیم و مسئله را تبدیل به چالش و بحران میکنیم و زمان تحقیق و بررسی را از خودمان میگیریم و خیلی زود به تصمیمهایی می رسیم که شاید اگر در یک فضای آرام این کار را انجام میدادیم به نتایج و تصمیمات متفاوت میرسیدیم؛ برای مثال شاید برای جذب سرمایهگذار و فعالیت رسانهای خوب باشد که یک کسب و کار، بدون هیچ پشتوانهای ادعا کند که 90 درصد سهم بازار را در اختیار دارد اما عمر این ادعاها بسیار کوتاه است و برای همان جلسات سرمایهگذاری خوب است و بازار و کارشناسان تحقیق بازار و تحلیلگران صنعت به این اعداد اهمیتی نخواهند داد؛ در خصوص موضوع مهاجرت استارتآپها هم همینطور است و ریشههای این چالش در سیاستهای اقتصادی کلان کشور است و بحرانی نیست که در یک شب شکل گرفته باشد.
این فعال زیستبوم استارتآپی با بیان اینکه عددسازی در تبلیغات در زیستبوم استارتآپی به نسبت سایر صنایع بیشتر است، متذکر شد: سنت ارائه گزارش عملکرد سال قبل در زیستبوم استارتآپی ایران جا افتاده است و کافی است سری به این گزارشها بزنید؛ در کشوری که مرجع یکپارچه و قابل اعتمادی بهصورت جامع برای آمار وجود ندارد، طبیعی است که هر استارتآپی به تشخیص خود، ادعاهایی از جنس “بزرگترین، بیشترین و نخستین” را به وفور و بیمهابا در آمارها و گزارشهایش بیاورد و مسئله نیز همینجاست! متاسفانه مرجعی برای ارزیابی این گزارشها وجود ندارد اما ما در جایگاه سرمایهگذار قطعاً مستندات این ادعاها را از استارتآپها طلب میکنیم.
وی ادامه داد: آیا رسانهها و مخاطبین نیز این کار را میکنند؟ خیر! چرا که رفتار رسانههای تخصصی متأسفانه رفتار حمایتی و محافظهکارانه است البته کم نداریم رسانههای حرفهای که فارغ از نام تجاری و مراودات مالی با این شرکتها، رسالت پرسشگری رسانه را همچنان حفظ کردهاند اما مسأله، افکار عمومی است؛ متأسفانه افکار عمومی، جریان قالب رسانه را میپذیرد؛ بحثی که مطرح میکنم این است که این نوع تفکر، آفت اصلی شکست آینده زیستبوم استارتآپی ایران خواهد بود.
عطارزاده تصریح کرد: یعنی واقعیت به هر حال نمایان میشود؛ باید نگران روزی باشیم که کیفیت خدمات و محصول، جای تأثیر رسانهها را خواهند گرفت و قضاوت با کاربران، مشتریان و سرمایهگذاران خواهد بود؛ آنوقت قطعأ این حباب ایجاد شده از بین خواهد رفت؛ هر زیستبومی برای رشد شاید به این حباب در آغاز راه نیاز دارد اما کیفیت واقعی فرایندهاست که معیاری برای بقای آن زیست است؛ این حباب در مورد مسئله مهاجرت هم شکل گرفته است؛ اگر آمارهای پراکنده مهاجرت را بررسی کنیم، خواهیم دید در سالهای اخیر برخی مشاغل، افزایش بسیاری در مسئله مهاجرت داشتهاند و حتی شاید مهاجرت فعالان زیستبوم استارتآپی در سالهای قبل خیلی بیشتر بوده است اما حالا که امکان مهاجرت تیمی برای استارتآپها فراهم شده، باز هم شاهد بزرگنمایی افراطی هستیم.
فرایند جذب استارتآپها در کشورهای اروپایی اصلاً راحت نیست!
این فعال زیستبوم استارتآپیدر پاسخ به این سؤال که آیا شما معتقد هستید آمارهای مهاجرت استارتآپی اشتباه است، گفت: اگر کسی فرایند جذب استارتآپ در کشورهای اروپایی و کانادا و کشورهای دیگر را بشناسد و به عبارت ساده، به زیستبوم استارتآپی جهان اشراف داشته باشد، متوجه خواهد شد اینطور نیست که امروز اقدام کنید و فردا اروپا باشید؛ ابتدا باید ببینیم چند درصد از استارتآپهای ما مطابق با استانداردهای بینالمللی طراحی و راهاندازی شدهاند؛ در حقیقت تیمهایی که در مسیر دریافت سرمایه، حمایت و ویزا موفق میشوند به این معناست که تمامی استانداردهای لازم را برای حضور در بازارهای بینالمللی دارند.
مهاجرت ولو یک استارتآپ، بحران است! مسئله، نفس مهاجرت است نه آمار و ارقام
وی ادامه داد: قطعاً آنجا دیگر با استفاده از ابزار رسانه نمیتوانید خودتان را “بهترینِ” در صنعت و صاحب بیشترین سهم بازار معرفی کنید! آنجا توانایی، پتانسیلها و واقعیتهای کسب و کار است که ملاک و معیار تصمیمگیری است؛ پس بیایید بیشتر فکر کنیم، مهاجرت استارتآپها کار آسانی نیست و فراوانی ندارد، چالش و بحران، تعداد و آمارهای کمی مهاجرت استارتآپی نیست حتی اگر یک استارتآپ مهاجرت کند، به این معناست که مجموعهای از بهترین جوانان این کشور که در سطح بینالمللی فعالیت میکنند، از مملکت رفتهاند و این یعنی بحران، تاکید میکنم حتی اگر یک استارتآپ مهاجرت کند یعنی بحران! آدرس اشتباه نباید بدهیم؛ مسئله نفس مهاجرت است نه تعداد و عدد و رقم.
عطازاده در پایان با ارائه راهکارهای پیشنهادی خود برای این موضوع تأکید کرد: این موضوعی نیست که به راحتی و در حد یک زمان کوتاه و یک مصاحبه بتوان به آن پرداخت؛ ما در این سالها با دوستانی که صاحبان کسب وکارهای بزرگ استارتآپی کشور بودهاند، نشستهایم و بارها در این خصوص گفتگوهای موضوعی آکادمیک داشتهایم که بنظرم نیاز دارد تا رسانهای مثل رسانه شما، بعنوان رسانه دغدغهمند، میزبان این نشستها باشد و نتیجه این گفتگوها و نشستها و مصاحبهها در قالب یک تحقیق اجتماعی، تحلیل شود تا دلایل اصلی و نه دلایل فرعی و رسانهای، شناخته شود؛ آن وقت میتوان به راهکار هم فکر کرد.
وی گفت: ریشه تمام مسائل را باید در تأثیر شرایط اقتصادی و سیاسی جستجو کرد و باور کنید راهکار هم بیرون از همین زیستبوم نیست و مسئله بصورت فرمایشی و مصوبهای حل نخواهد شد؛ باید پای حرفها و صحبتهای کارآفرینان جوانی نشست که طعم شکست و موفقیت را با پوست و استخوان چشیدهاند و بعد از آن میفهمیم که گاهی اوقات یک حمایت ساده، انسان را دلگرم و امیدوار به ماندن و ساختن وطن میکند! حالِ آدمها که خوب باشد، هیچ کجای جهان وطن نمیشود و این شعار نیست بلکه واقعیت است.