ارز دیجیتال بانکهای مرکزی و پیامدهای خطرناک آن
به گزارش واحد ترجمه گذارنیوز، ناتالی اِسمولنسکی (Natalie Smolenski)، مشاور ارشد موسسه خط مشی بیت کوین (Bitcoin Policy) و مدیر اجرایی بنیاد بیت کوین تگزاس (Texas Bitcoin Foundation)، و دَن هِلد (Dan Held)، دانشیار بیت کوین و مشاور بازاریابی در تراست مَشینز (Trust Machines) است.
این مقاله گزیدهای از وایت پِیپر جدید موسسه خط مشی بیت کوین است. این وایت پِیپر «چرا ایالات متحده نباید ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) را بپذیرد» نام دارد که توسط ناتالی اِسمولنسکی و دَن هِلد نوشته شده است.
پول نقد دیجیتال چیست؟
CBDCها پول نقد دیجیتال هستند. برخلاف پول نقد سنتی (فیزیکی) که میتوان آنها را به صورت ناشناس معامله کرد، پول نقد دیجیتال کاملاً قابل برنامهریزی است. این بدان معناست که CBDCها به بانکهای مرکزی این امکان را میدهند که دید مستقیمی از هویت طرفهای معاملهکننده داشته باشند و به راحتی میتوانند هر تراکنشی را مسدود یا سانسور کنند. استدلال بانکهای مرکزی این است که برای مبارزه با پولشویی، کلاهبرداری، تامین مالی تروریسم و سایر فعالیتهای مجرمانه به این قدرت نیاز دارند.
اما همانطور که در ادامه خواهیم دید، ثابت شده که دولتها برای مبارزه هدفمند با جرایم مالی بوسیله راههای موجود در برخورد با پولشویی و قوانین احراز هویت (“AML/KYC”)، بسیار ضعیف هستند و در بهترین حالت، عملاً حریم خصوصی میلیاردها نفر در امور مالی را از بین میبرند.
توانایی مسدود کردن و سانسور تراکنشها نیز بر توانایی الزام یا انگیزهبخشی برای انجام معاملات دلالت دارند. یک CBDC را میتوان طوری برنامهریزی کرد که فقط برای دلالان یا ارائهدهندگان خدمات خاص، در زمانهای مشخص و توسط افراد تعیین شده قابلیت خرج کردن داشته باشد. دولت میتواند برای مجازات تبادل CBDC با افراد مشخص نشده، فهرستی از «ارائهدهندگان ترجیحی» را برای تشویق تبادل CBDCها با شرکتهای خاص نسبت به سایرین و «ارائهدهندگان ناکارآمد» ایجاد کند. به عبارت دیگر، بوسیله یک CBDC، پول نقد عملاً به یک توکن دولتی تبدیل میشود، مانند یک کوپن غذا، که فقط میتواند در شرایط از پیش تعریف شده خرج شود.
اما سانسور، بازدارندگی و تشویق به انجام تراکنشها تنها قدرتهایی نیستند که بانکهای مرکزی با پول نقد قابل برنامهریزی خود در اختیار دارند. بانکها همچنین میتوانند با محدود کردن موجودیهای نقدی (همانطور که باهاما پیش از این برای CBDC خود انجام داده) یا با اعمال نرخ «جریمه» بر موجودیهای بیش از حد مشخص، مفهوم پسانداز – نگهداری پول نقد دیجیتال – را از بین ببرند.
این کار میتواند برای جلوگیری از تبدیل بیش از حد موجودی M1 یا M2 مصرفکنندگان در بانکها – پول اعتباری صادر شده توسط بانکهای تجاری برای آنها – به پول نقد (M0) مورد استفاده قرار گیرد. عرضه پول M1 شامل آن دسته از پولهایی است که بسیار نقد هستند، مانند وجه نقد، سپردههای جاری و چکهای مسافرتی. عرضه پول M2 ماهیتاً نقدشوندگی کمتری دارد و شامل M1 به علاوه پسانداز و سپردههای مدتدار، سپرده ثابت و حسابهای تعاونی اوراق قرضه کوتاهمدت میشود.
به هر حال، اگر تعداد زیادی از مردم به یکباره تقاضای پول نقد (پول فیزیکی) کنند، بانکهای تجاری از تامین مالی محروم خواهند شد و اگر نتوانند منابع دیگری برای سرمایه پیدا کنند، ممکن است وامدهی خود را به شدت کاهش دهند. بانکهای مرکزی بهطور قابلتوجهی مایلاند از این «نقضهای اعتباری» که اغلب منجر به رکود و بحرانهای اقتصادی میشوند، جلوگیری کنند. با این حال، مداخلات سیاسی آنها مردم را از دسترسی به ارز M0 – سختترین و مطمئنترین شکل پولِ تحت سازوکار ارزهای فیات – نیز محروم میکنند. در صورت بروز بحرانهای پولی، میلیاردها نفر، بهویژه فقیرترینها، بدون پناهگاه باقی میمانند.
البته، بانکهای مرکزی میتوانند علاوه بر حسابهایی که بیش از حد مشخص موجودی دارند، نرخهای سود منفی را بر تمامی داراییهای نقدی نیز اعمال کنند. مقصود از تحمیل نرخ بهره منفی، جلوگیری از رکود با تحریک خرج و مخارج کوتاهمدت مصرفکننده است، در حالی که این هدف در نهایت به قیمت تخریب ثروت خصوصی افراد تمام میشود. میتوانیم وضعیت اقتصادی کنونی جهان را مثال بزنیم. بانکهای مرکزی در طول همهگیری کووید-۱۹ برای جلوگیری از رکود، بوسیله روش کسب درآمد از بدهیهای رو به رشد دولتی مداخله کردند.
تورم
این کار بازارها را با پول فیات انباشته کرد. در این صورت پول بیشتری وجود دارد که اغلب سایر داراییها را دنبال نمیکند. این یک دستورالعمل موثق برای تورم است. تورم زمانی رخ میدهد که عرضه پول نسبت به سطح تولید کارآمد در اقتصاد افزایش یابد. قیمتها تمایل به افزایش دارند، زیرا بیشتر پولها به سمت کالاها نمیروند. بنابراین جهان شاهد بالاترین نرخ تورم پایدار جهانی در ۲۰ سال گذشته بوده است و برخی از کشورها نرخهای بهره بسیار بالاتری را نسبت به میانگین جهانی تجربه میکنند.
تورم در حال حاضر برای خرج کردن پول انگیزه ایجاد میکند، زیرا مردم میدانند که امروز ارزش پولشان بیشتر از فردا است. بانکهای مرکزی با اعمال نرخهای بهره منفی، ارزش پسانداز مردم را بیش از پیش از بین میبرند و یک انگیزه نادرست برای آنها ایجاد میکنند تا منابع رو به کاهش خود را حتی سریعتر خرج کنند. این چرخه معیوب به رونق اقتصادی ختم نمیشود، بلکه به سقوط ارز میانجامد.
در حالی که بانکهای مرکزی میتوانند از هر دو روش جریمه کردن و اعمال نرخ بهره منفی برای مصادره تدریجی پول از افراد و سازمانهای خصوصی استفاده کنند، اما اینها تنها روشهای در دسترس آنها نیستند. پس از اجرای CBDCها، هیچ چیزی از نظر فنی یا قانونی مانع از کوتاهی مستقیم بانکهای مرکزی یا بازپسگیری داراییهای نقدی افراد در هر نقطه از جهان نمیشود. بانکهای مرکزی میتوانند برای کاهش عرضه پول، پرداخت بدهیهای دولتی خود، جلوگیری از استفاده از پول نقد دیجیتال یا به هر دلیل دیگری، مستقیماً پول نقد دیجیتال افراد را مصادره کنند. اگرچه این موارد آشکارا مورد بحث قرار نگرفته، اما در ساختارهای سیاسی و فنی CBDCها گنجانده شده است.
راهی برای دریافت مالیات بیشتر
در نهایت، بانکهای مرکزی میتوانند به صورت برنامهریزی شده، برای هر تراکنش CBDC، مردم را به پرداخت مالیات ملزم کنند. برخی از اقتصاددانان استدلال کردهاند که این اقدام برای بازیابی درآمدهای مالیاتی ضروری است که گاهی اوقات هنگام استفاده از پول نقد فیزیکی از آن اجتناب میشود. آنها خیلی خوشبینانه به این نکته اشاره میکنند که دولتها میتوانند از درآمد مالیاتی دریافت شده به طور مؤثری برای کاهش نرخهای مالیاتی استفاده کنند. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که نشان دهد دولتهایی که برای برداشت ثروت خصوصی افراد تشویق شدهاند، اقداماتی را برای کاهش مالیات انجام دهند. در عوض، احتمال میرود کهCBDCها برای ایجاد درآمد مالیاتی بیشتر برای کشورها، با هزینه گزاف برای افراد استفاده شوند.
تصور کنید: بر روی هر تراکنش CBDC، برای دادن ۲۰ دلار به یک همسایه، دادن کمک هزینه به فرزندان خود، یا برای هر کالایی که به صورت خانگی میفروشید، مشمول مالیات میشوید. شخصی که به دوست خود ۵۰ دلار برای تعویض لاستیک یا 100 دلار برای مراقبت از خانه خود پرداخت میکند، برای این فعالیتها باید مالیات پرداخت کند. این اقتصاد «غیررسمی» علاوه بر اینکه یک سازوکار ضروری در روابط صمیمی بین افراد است، مایه حیات میلیونها نفر هم محسوب میشود که برای بقای روزانه خود به آن تکیه میکنند. از نظر اخلاقی هم غیرقابل درک است که روزی یک فرد بیخانمان به ازای هر گلی که در خیابان میفروشد، مالیات پرداخت کند.
خلاصه
- CBDCهای جزئی، همان پول نقد قابل برنامهریزی هستند.
- پول نقد قابل برنامهریزی، به بانکهای مرکزی امکان ارتباط مستقیم با مصرفکنندگان را میدهد.
- روابط مستقیم بین بانکهای مرکزی و مصرفکنندگان، بانکهای مرکزی را قادر میسازد تا:
- بر کلیه تراکنشهای مالی نظارت داشته باشند.
- هر تراکنش را در هر زمانی نشاندار، مسدود یا معکوس کنند.
- تعیین کنند که هر کسی چه مقدار پول نقد میتواند نگه دارد و با آن معامله کند.
- تعیین کنند که چه کسانی برای چه محصولات و خدماتی میتوانند از پول نقد استفاده کنند.
- به طور مستقیم سیاستهای پولی (مانند نرخ بهره منفی) را در سطح داراییهای نقدی خصوصی اجرا کنند.
- پول سپرده شده افراد را توقیف کنند.
- برای هر معامله پولی، صرف نظر از اینکه چقدر کوچک باشد، مالیات جمعآوری کنند.
مترجم: امیر ملک پور
منبع: bitcoinmagazine